سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر از خدا چنانکه باید می ترسیدید، به دانشی بی نادانی دست می یافتید و اگر خدا را چنانکه باید می شناختید، با دعایتان کوهها از میان می رفتند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 96 اسفند 12 , ساعت 8:18 صبح

به نام خدا و برای خدا

اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام

سخنان بی مورد و سردرگم و کلافه کننده حسن روحانی، بمانند سخنان فردی است که به تازگی از سکته مغزی عبور کرده و لذا او که چند سال برجام را شاه کلید حل تمام مشکلات حتی آب خوردن و ریزگردها معرفی می کرد! چند روز قبل در بندرعباس از خر شیطان کدخدا(آمریکا) پیاده شده و برجام را شاه کلید ندانسته و گفته است: «برخی تصور می‌کنند که برجام شاه‌کلیدی است که می‌تواند هر قفلی را بگشاید و این در حالی است که برجام شاه کلید نبوده و تنها یک کلید است.»

سخنان حسن روحانی در بندر عباس به داستان شاعر مشهور دانمارکی، هانس کریستین آندرسن برمی گردد که حکایتش چنین است:

«پادشاهی اشرافی و مغرور، دوست داشت همیشه لباس‌های نو و تازه بپوشد. یک روز دو آدم حقه باز به قصر وارد شدند و ادعا کردند کهع می‌توانند پارچه‌ای مخصوص ببافند که آدم‌های نادان، آن را نبینند. پادشاه استقبال کرد و با خود گفت: «هم لباس جدید می‌پوشم و هم نادان‌ها را تشخیص می‌دهم»!

پادشاه پول زیادی به آن‌ها داد و حقه بازها مشغول کار شدند. بعد از مدتی پادشاه وزیر را برای کسب خبر به نزد آن‌ها فرستاد. وزیر دید که آن دو نفر مشغول کار هستند ولی اثری از پارچه نیست. با خود گفت: «اگر این موضوع را به پادشاه بگویم مرا به چشم یک فرد نادان نگاه می‌کند»، برای همین نزد پادشاه رفت و شروع به تعریف و تمجید از لباس کرد. این کار توسط رئیس نگهبانان هم تکرار شد، خود پادشاه هم برای سرکشی رفت، ولی برای پنهان کردن نادانی خود، از کار خیاطها تعریف کرد!

مدتی بعد بافنده‌ها نزد پادشاه رفتند و گفتند که کار تمام شده است و اگر مردم شما را در این لباس ببینند، حتماً اعلیحضرت را تحسین می‌کنند. سپس به پادشاه کمک کردند تا لباس‌هایش را بیرون بیاورد و لباس جدید را بپوشد. پادشاه لباسی نمی‌دید، اما وانمود می‌کرد که در حال پوشیدن لباس جدید است. سپس یک نمایش عمومی برپا کردند و شاه در خیابان به قدم زدن پرداخت.

مردم از ترس این‌که متهم به نادانی شوند، از لباسی که قابل دیدن نبود تعریف و تمجید می‌کردند؛ اما ناگهان کودکی از میان جمعیت فریاد زد: «پادشاه لخته، لباس نپوشیده و دیگر بچه ها هم فریاد زدند که پادشاه لخته ... آنگاه پادشاه فهمید که فقط بچه ها راست می گویند؛» نه آشنا!، نه واعظی! و نویسندگان سخنرانی های او !!!ل

با این داستان باید از حسن روحانی پرسید؛ کدام دروغگو گفت: برجام را خدا آورده است! چه کسی گفت: برجام آفتاب تابان است! چه کسی گفت: که برجام سایه جنگ را از کشور دور کرد؟! کدام منافق برجام را فتح الفتوح دولت خود می دانست؟! کدام نادان بود، که گفت: «ما وقتی می‌گوییم باید تحریم‌های ظالمانه رفع شود بعضی‌ها چشمان‌شان زیاد نچرخد. تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانک‌ها احیا شوند

قطعا مردم سخنان حسن روحانی در مورد برجام را باور نکردند، ولی بخاطر متهم نشدن به نادانی، سکوت کردند، تا جناب روحانی به نادانی خود واقف و در صحن علنی مجلس اعتراف و بگوید: «(آمریکا) به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام می‌دهند که با ما مذاکره کن، این کشورها مگر دیوانه شده‌اند که با شما مذاکره کنند.» اگر دروغ نگفته باشد!!!

والسلام



لیست کل یادداشت های این وبلاگ